سردمداران کاخ سفید پس از تصویب لایحه کاپیتولاسیون در ایران، به خیال خام خود در جریان جنگ سرد فتحی نمایان کردهاند اما تئورسینهای یانکی نمیدانستند که تصویب این لایحه به سان جرقهای است که انبار باروت انزجار و نفرت ایرانیان از جهانخواری آمریکا را شعلهور و طوفان خشم مردم، منافع آمریکا و مزدورانی چون محمد رضا پهلوی را برای همیشه از حیات ملت ایران پاک خواهد کرد.
به گزارش«سیرجان خبر»به نقل از باشگاه خبرنگاران؛در سوم مرداد سال ۱۳۴۳ ، نمایندگان دست نشانده مجلس سنا ایران لایحه کاپیتولاسیون را به تصویب رساندند. به موجب این قانون، مستشاران آمریکایی از مصونیت قضایی برخوردار می شدند و محاکم قضایی ایران حق احضار و بازخواست از آمریکایی ها را به سبب جرایمی که مرتکب می شدند، نداشتند.
بیتردید تصویب این لایحه جلوهای دیگر از خیانت های محمد رضا پهلوی به وطن و مردم ایران بود. اکنون که دهه ها از آن زمان می گذرد و ایرانیان به برکت انقلاب اسلامی، استقلال و عزت ملی را با تمام وجود احساس می کنند، بر آن شدیم تا پس از نگاهی اجمالی به پیشینه و زمینه های پیدایش حق قضاوت کنسولی(کاپیتولاسیون) به بررسی نقش لایحه کاپیتولاسیون در جریان اعتراضات ضد رژیم شاه و نیز نقش روحانیت در حفظ استقلال کشور بپردازیم.
تعریف و پیشینه
کاپیتولاسیون معاهدهای است که به موجب آن هرگاه یکی از اتباع کشوری وارد کشور دیگری شود، آن شخص تحت حوزه قضایی کشور خود بوده و اعمال قضاوت از طریق کنسولهای محلی صورت میپذیرد. این معاهدات عموما بین کشورهای اروپایی از یک سو و کشورهای آسیایی و آفریقایی از سوی دیگر منعقد شده است. توجیه این امر از سوی کشورهای اروپایی این است که چون موسسات و سازمانهای آنها در کشورهای هدف، دقیقا مورد حمایت واقع نمیشود، چنین تمهیداتی ضروری است.
نخستین پیمان در دنیا که درباره موقعیت و وضعیت شهروندان خارجی بود، در ۲۰ مارس ۱۶۰۴ بین پادشاه فرانسه هنری چهارم و احمد اول سلطان عثمانی بسته شد. این قرارداد دوستانه دارای چند فصل، یا به زبان لاتین، کاپیتول، بوده است. اصلی ترین مفاد این قرارداد ناظر بر تامین امنیت زائران مسیحی اورشلیم از سوی دولت عثمانی بود.
عهد نامه ترکمنچای، منشأ رژیم کاپیتولاسیونی در ایران
ریشه کاپیتولاسیون در ایران به عهدنامه ترکمنچای برمیگردد، البته پیش از آن در دوران صفویه، فرانسویها از حق کاپیتولاسیون بهرهمند بودند؛ ولی به دلیل اجرای شرایط برابر برای دو کشور،این قانون در آن زمان تاثیرات منفی زیادی برجای نگذاشت: «مقررات کاپیتولاسیون…. در سال ۱۸۲۷ به موجب عهدنامه ترکمنچای از طرف دولت روسیه تزاری به ایران تحمیل شد و پس از آن انگلستان و سایر کشورهای اروپایی هم این امتیاز را برای خود قائل شدند».
منشأ رژیم کاپیتولاسیونی در ایران را به طور قطع باید معاهده ترکمانچای مورخ ۱۰ فوریه ۱۸۲۸ دانست.
با سقوط زندیه و روی کار آمدن شاهان بی کفایت قاجار ضعف دولت ایران آشکار شد، روسیه تزاری در تعقیب سیاست توسعهطلبانه خویش شروع به دست اندازی به خاک ایران ، خصوصاً ایالات شمالی کرد. دوره اول جنگهای ایران و روس به شکست نظامی ایران منتهی شد و موجب انعقاد عهدنامه صلح گلستان در سال ۱۸۱۳ شد . دولت ایران که در موضع ضعف و ناتوانی قرار داشت در صدد جلب حمایت فرانسه برآمد لکن عهدنامه صلح تیلسیت بین ناپلئون و تزار روس، امیدهای ایران را در جهت حمایت فرانسه در مواقع ضروری به یأس مبدل ساخت. دوره دوم جنگهای ایران و روس شروع و این بار نیز به شکست دولت و نظامیان ایران انجامید و منجر به انعقاد عهدنامه ۱۸۲۸ ترکمانچای شد. به موجب این قرارداد، قسمتهای مهمی از ایالات شمالی ایران به روسیه تزاری واگذار گردید. در بندهای دیگر این عهدنامه حق قضاوت کنسولی برای اولین بار به صورت یکجانبه به یک مملکت مستقل تحمیل شد. فصول ۷ و ۸ این معاهده نامه به طور صریح به موضوع اعطای حق قضاوت کنسولی (کاپیتولاسیون) به دولت روسیه مربوط می شود که به لحاظ اهمیت موضوع عین فصول در ذیل می آید.
فصل ۷: تمام امور متنازع فیه و مرافعاتی که بین اتباع روس به وقوع می رسد موافق قوانین و رسوم دولت روسیه، فقط به رسیدگی و حکم سفیر و دعاوی حاصله مابین اتباع روس حل و فصل می شود و همچنین است اختلافات و دعاوی حاصله مابین اتباع روس و اتباع مملکت دیگر در صورتی که طرفین به حکومت مشارالیه تراضی نمایند، اختلافات و مرافعاتی که مابین اتباع ایران و اتباع روسیه به ظهور می رسد مراجعه به محاکم ایران شده، رسیدگی و صدور حکم آن باید در حضور مترجم سفارت یا کنسولگری به عمل آمده به این قبیل دعاوی که بروفق قانون ختم شده است، مجدداً رسیدگی نمی شود. اگر تجدید نظر لزوماً اقتضاء نمود باید به استحضار وزیر مختار یا “شارژ دافر” یا کنسول روس در حضور مترجم سفارت یا کنسولگری در یکی از دفترهای اعلیحضرت شاهنشاه ایران که در تبریز یا تهران منعقد است تجدید رسیدگی به عمل آمده حکم داده شود.
فصل ۸: هرگاه شخصی از اتباع روس به اتباع مملکت دیگر متهم به جرمی گردد، مورد تعرض و مزاحمت واقع نخواهد گردید مگر در صورتی که شرکت او در جرم مدلل و ثابت شود و در این صورت نیز در صورتی که تبعه روس بشخصه به جرم متهم شود محاکم مملکتی نباید بدون حضور مأموری از طرف سفارت یا کنسولگری به جرم مزبور رسیدگی و حکم دهند و هرگاه در محل وقوع جرم، سفارت یا کنسولگری وجود ندارد، کارگزاران آن جا مجرم را به محلی اعزام خواهند داشت که در آن جا کنسولی با مأموری از طرف دولت روسیه برقرار شده باشد. حاکم و یا قاضی محل استشهاداتی که بر علیه وله شخص مظنون است تحمیل کرده و امضا می نماید. این دوکه بدین ترتیب نوشته شده و به محل محاکمه فرستاده میشود، نوشته معتبر دعوی محسوب خواهد بود مگر اینکه شخص مقصر خلاف و عدم صحت آن را به طور واضح ثابت نماید. پس از اینکه کماهو حقه تقصیر شخص مجرم به ثبوت رسید و حکم صادر شد مشارالیه به وزیر مختار یا کاردار یا کنسول روس تسلیم خواهد شد که به روسیه فرستاده شود و در آن جا موافق قوانین، سیاست شود.
پیامدهای کاپیتولاسیون در ایران
مطابق کاپیتولاسیون، اتباع کشورهای اروپایی، بخصوص اتباع روس و انگلیس، در ایران مرتکب هر جرمی میشدند، در مقابل قانون مصونیت داشتند. در تهران، منطقه زرگنده مستقیما زیر پرچم روسیه قرار داشت و افراد میتوانستند به آنجا پناهنده شوند. نقطه دیگری که حتی وسیعتر از حوزه تحت سلطه روسیه بود، زیر چتر انگلیس قرار داشت. این نقاط، درواقع تحت حاکمیت دولت ایران نبودند. جان، مال و حیثیت مردم ایران مصونیت نداشت؛ چراکه دولتهای مذکور هرکس را که میخواستند و منافعشان اقتضا میکرد، میکشتند. و اقدامات کاپیتولاسیون بهطور علنی و به صورت قرارداد رسمی میان کشورهای بیگانه با دولت ایران اجرا میشد.
این ره آورد استعماری که بیش از یک سده پایههای اصلی سیاست خارجی ایران با دولتهای بیگانه را تشکیل میداد ؛ راه نفوذ و دخالت اتباع بیگانه در امور کشور را هموار گردانید و آنان فرصت یافتند تا در ایران به هر جنایتی دست بزنند و استقلال سیاسی، قضایی و ملی کشور را به مخاطره اندازند
حمایت کنسولهای خارجی از منافع اتباع خود در رژیم کاپیتولاسیون بسیار وسیع و قدرت اجرایی آن نیز قابل ملاحظه بود. کنسولهای خارجی به تدریج حمایت خود را از اتباع دولت خود به اتباع داخلی نیز سرایت دادند . ابتدا مترجم کنسول و کارمندان و خدمه ای که تبعه داخلی بودند، سپس بعضی از اتباع دیگر داخلی به دلیل هم مذهب بودن، یا طرف معامله بودن، یا انجام سایر امور کنسولی مورد حمایت کنسول واقع شده و بهره مند میشدند. بعضی موارد نیز در مقابل پرداخت پول و یا به هرکس از اتباع داخلی که تقاضا میکردند با شرایط سهل و آسان نامه می دادند، بدون این که رضایت و موافقت دولت محل مأموریت کسب شود. این امر باعث شد تا رجال سیاسی به سوی بیگانگان سوق داده شوند و بعضی علناً تابعیت کشور خارجی را بپذیرند تا از مزایای بیشتری برخوردار باشند.
عدم اقتدار حکومت مرکزی باعث می شود که بین کنسولگریهای کشورهای مختلف در کشور درگیری و اختلافات پیش آید. یکی از مداخلات دیگر که بر اثر قانون کاپیتولاسیون جزء وظایف روسها شناخته شد و خود را در آن مختار می دانستند “رسیدگی به امور تبعه روس و رسیدگی به امور اشخاص تحت الحمایه اداره قونسولی و … بود” بنابراین با توجه به مداخلات روز افزون نمایندگان سیاسی و کنسولی به این نتیجه می رسیم که حکومت واقعی ایران در دست سفرا و نمایندگان عالیرتبه کشورهای خارجی بود.
انزاجار ایرانیان از رژیم کاپیتولاسیون
در پی ظهور نهضتهای اسلامی در صد سال گذشته – به ویژه نهضت عدالتخواهی (مشروطه) – به تدریج زمزمههای اعتراض و مخالفت با رژیم کاپیتولاسیون و خشم و نفرت ملت ایران از دخالت بیگانگان در اداره امور کشور در ایران اوج گرفت که در مواردی منجر به درگیری مردم با اتباع بیگانه – مانند یورش به سفارت روسیه در تهران و کشته شدن گریبایدوف وزیر مختار دولت روسیه – گردید.
هرچند این مخالفتها و اعتراضات به جایی نمیرسید و دولتهای استعماری مقتدر و متجاوز به نارضایتیهای عمومی مردم بهایی نمیدادند. چنانکه از پذیرش هیأت ایرانی که در سال ۱۳۰۰ خورشیدی برای انعکاس مراتب انزجار مردم از استقرار رژیم کاپیتولاسیون به کنفرانس صلح “ورسای” رفته بود، خودداری کرده و حاضر به شنیدن گزارش آنان نشدند.
رضا خان و کاپیتولاسیون
بیداری مردم مسلمان ایران در پی نهضتهای اسلامی و اوج گرفتن روحیه آزادیخواهی و استقلالطلبی و خشم و نفرت ملت ایران از دخالت بیگانگان و امتیازات قضائی، پایه هایرژیم کاپیتولاسیون در ایران را متزلزل نمود و در کنار آن فروپاشی رژیم تزاری و پیروزی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷شوروی در برچیده شدن رژیم کاپیتولاسیون در ایران سهم بهسزایی داشت. دولت سوسیالیستی شوروی در بیانیه سال ۱۲۹۷ خورشیدی (۱۴ ژانویه ۱۹۱۸ م) به طور یکجانبه کاپیتولاسیون را به عنوان نهاد استعماری لغو کرده و اعلام نمود که سیاست رژیم امپریالیستی روسیه تزاری نسبت به ملت ایران را مردود میشمارد و کلیه معاهدات، مقاولات و قراردادهایی که دولت امپراطوری سابق با دولت ایران منعقد نموده و بر پایه آن حقوق ملت ایران را تضییع کرده است را از درجه اعتبار ساقط میداند. این موضع دولت شوروی، پایههای کاپیتولاسیون را به شدت لرزاند و به ملت ایران جرأت و جسارت زیادتری بخشید تا با جدیت و قاطعیت خواستار الغای کاپیتولاسیون شوند و دیگر دولتها را برای الغای آن زیر فشار قرار دهند.
هر چند متأسفانه دولتمردان خود باخته آن روز ایران پس از گذشت حدود هشت سال از الغای کاپیتولاسیون توسط دولت شوروی، و در شرایطی که تقریباً بساط رژیم کاپیتولاسیون در جهان برچیده شده بود، نه تنها آن را جدی نگرفتند بلکه بر آن بودند که برای توجیه برقراری رژیم کاپیتولاسیون در ایران توسط امریکا، انگلیس و دیگر دولتهای اروپایی، بار دیگر معاهده ننگین ترکمنچای را با دولت شوروی تجدید کنند.
سرانجام در اردیبهشت ۱۳۰۶ ش. وزارت خارجه ایران در اعلامیهای لغو کاپیتولاسیون در ایران را اعلام کرد. این اعلامیه یک سال پس از تاجگذاری رضاشاه انتشار یافت و یک سال پس از انتشار، کلیه عهدنامهها و قراردادهایی که دردوران قاجار، امتیازاتی را برای دولتهای خارجی درنظر گرفته بود، باطل اعلام شد. هرچند در همان زمان ابلاغیههایی از طرف وزارت امور خارجه جدید به بعضی سفارتخانههای اروپایی، از جمله انگلستان، آلمان، هلند، سوئیس و فرانسه، سوئد، دانمارک و سایر کشورهای مقتدر آن روز اروپا ارسال شد و در آنها حقوق ویژه و مزایای سیاسی و اقتصادی و قضایی کشورهای متبوع آنها محترم شمرده شد. این نامهها و موافقتهایی که با درخواست وزیران مختار بعضی کشورهای اروپایی برای حفظ اعتبار و آزادیهای قضایی اتباعشان در ایران میشد، نشان میداد که هدف رضاخان از اعلام لغو کاپیتولاسیون، صرفاً تبلیغ وجهه ضداستعماری برای خود در ایران آن روز، به مدد مطبوعات و رسانههای گروهی بود.
الغای کاپیتولاسیون به فرمان رضاشاه که با اهداف خاص و جهت بهرهبرداری داخلی صورت گرفت سالها بهعنوان یکی از بزرگترین دستاوردهای سلسله پهلوی مورد تعریف و تمجید واقع شد و حتی به جهت الغای آن جشن گرفته و شادی نیز می نمودند. اما واقعیت این بود آنچه که از ۱۳۰۷ش. توسط رضاخان به عنوان اعلام لغو کاپیتولاسیون آغاز شد، هرگز مشخصات مبارزه سالم و صادقانه علیه این پدیده ظالمانه استعماری را در بر نداشت. به ویژه آن که در دوران فرزند وی یعنی محمدرضا، گامهای بلندتری با هدف احیاء این پدیده شوم در ایران برداشته شد.
افشاگری های حضرت امام در رابطه با عوام فریبی رضاه شاه در لغو کاپیتولاسیون
در دوره رضا شاه و در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۰۶، وزارت خارجه ایران در اعلامیهای لغو کاپیتولاسیون را در ایران اعلام کرد. امام(ره) درباره عوام فریبی رضا خان در قضیه لغو کاپیتولاسیون فرمودند: در زمان رضا شاه وقتی که «کاپیتولاسیون» به اصطلاح خودشان لغو شد- آن هم لغویتش حرف بود اما حالا لغو شد- چه بساطی درست کردند در تبلیغات که بله دیگر «اعلیحضرت» به آن جا رسیدند که لغو کردند کاپیتولاسیون را و چه کردند و فلان! مدتها روزنامهها و رادیو و بساط، جشن این را گرفتند که اعلیحضرت رضا شاه کاپیتولاسیون را لغو کرد! یک وقت آن طور هیاهو کردند و جشن گرفتند. آن روزی که اعلیحضرت محمدرضا شاه، خلف صدق اعلیحضرت رضا شاه! آمد کاپیتولاسیون را برای اینها درست کرد، باز همین نزاع بلند شد که چه خدمت بزرگی! چه خدمت بزرگی کردند! این بیچاره مطبوعات، خوب اسیر سازمان امنیت بودند، باید بنویسند. آنها دیکته کنند اینها بنویسند که چه خدمت بزرگی! دیگر از این خدمت بزرگ تر نمیشد که «اعلیحضرت» کردند! چه کردند؟ آنی که او لغو کرد، ایشان اثبات کردند!
احیای مجدد کاپیتولاسیون در ایران
با درگیر شدن آمریکا در جنگ دوم جهانی، نیروهای این کشور در اروپا و آسیا مستقر شدند و حضور قابل توجهی در خارج آمریکا پیدا کردند. برای مستشاران نظامی آمریکا که در استخدام دولت ایران بودند یک قرارداد دفاعی دو جانبه امضا شد. پنج ماه بعد دولت آمریکا در خصوص وضعیت حقوقی نیروهای خود مذاکراتی را با مقامات ایران آغاز کردند. چون مقامات آمریکایی از سابقه کاپیتولاسیون در ایران آگاه بودند تمایل داشتند که موضوع کاپیتولاسیون را بدون سر و صدا و با کمترین هزینه و در حقیقت با موافقت شخص شاه به انجام برسانند.
از طرفی به علت ناتوانی محمدرضا پهلوی دراجرای برنامه اصلاحات ارضی، دولت جان . اف کندی مجبور شد تا چهره مورد نظر آمریکا یعنی علی امینی را به نخست وزیری منصوب کند دکتر علی امینی یک مأموریت اصلی بر عهده داشت، آن هم اجرای اصلاحات ارضی بود . لایحه اصلاحات ارضی در بیستم دی ماه ۱۳۴۰ به تصویب هیئت دولت رسید. دولت آمریکا پس از دو ماه که از تصویب اصلاحات ارضی گذشته بود طرح درخواست اعطای مصونیت مستشاران نظامی خود را مطرح کرد. آنان می پنداشتند چون دولت امینی با فشار مستقیم آمریکاییان روی کارآمده است لذا به سرعت با درخواست آنها موافقت خواهد کرد. ولی این سیاستمدار کهنه کار و شاهزاده قاجاری که به خوبی از سابقه کاپیتولاسیون آگاه بود همواره در مقابل درخواست آمریکا طفره رفت تا سرانجام جای خود را در سال ۱۳۴۱ به اسداله علم داد.
دولت اسداله علم نیز موقعیت طرح و اجرای طرح آمریکایی کاپیتولاسیون را به دست نیاورد تا در ۱۷ اسفند ۱۳۴۲ جای خود را به دولت حسنعلی منصور سپرد. در تیرماه ۱۳۴۳ محمدرضا شاه به آمریکا رفت و مورد استقبال گرم مقامات آمریکایی قرار گرفت. در مسائلی که مورد بحث و تبادل نظر طرفین قرار گرفت اعطای کمک های نظامی آمریکا، منوط به وضع مقررات قضایی و مصونیت نظامیان آمریکا شد. پس از بازگشت شاه از آمریکا ، لایحه مزبور در مجلس سنا طرح شد. در سوم مرداد ۱۳۴۳ مجلس سنا جلسه فوق العاده ای تشکیل داد تا به بررسی چند لایحه بپردازد. این جلسه تا نیمه شب ادامه پیدا کرد و بعد از طرح لوایح مختلف، مقارن نیمه شب، لایحه کاپیتولاسیون که متن آن بدین قرار بود مطرح شد :
ماده واحده : با توجه به لایحه شماره ۱۸-۲۲۹۱-۲۱۵۷-۱۱۲۵/۱۳۴۲ ش. دولت و ضمائم آن در تاریخ ۲۱/۱۱/۴۲ به مجلس سنا تقدیم شده به دولت اجازه داده می شود که رئیس و اعظای هیئتهای مستشاری نظامی ایالات متحده آمریکا در ایران که به موجب موافقت نامه مربوط در استخدام دولت شاهنشاهی باشند از مصونیتهایی که شامل کارمندان اداری و فنی موصوف در بند (و) ماده اول قرارداد وین که در تاریخ هیجدهم آوریل ۱۹۶۱م. (۲۹ فروردین ۱۳۴۰) به امضا رسیده است برخوردار نماید.
نکته قابل توجه اینکه حسنعلی منصور با تحریف حقایق سعی در بی اهمیت جلوه دادن این لایحه داشت. روز سه شنبه ۲۱/۷/۱۳۴۲ مجلس شورای ملی بررسی لایحه مزبور را آغاز کرد سرانجام رأی گیری در ساعت پنج بعد ازظهر انجام و از ۱۳۶ نماینده حاضر در جلسه، لایحه مذکور با ۷۴ رأی موافق در مقابل ۶۱ رأی مخالف به تصویب رسید.
واکنش امام خمینی (ره ) در برابر کاپیتولاسیون
بدون شک موضعگیری امام خمینی (ره) در برابر مصوبه مجلس (کاپیتولاسیون) و در پی آن تبعید ایشان، نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران می باشد. رژیم شاهنشاهی که از سخنرانیها و افشاگریهای معظم له می هراسید، نماینده ای به شهرستان قم اعزام کرد و این پیام را برای امام فرستاد: « … آمریکا به منظور کسب وجهه در میان مردم ایران با تمام قدرت فعالیت میکند پول می ریزد و از نظر قدرت در موقعیتی است که هرگونه حمله به آن ، به مراتب خطرناک تر از حمله به شخص اول مملکت است. آیتالله خمینی اگر بنا دارند نطقی ایراد کنند باید خیلی مواظب باشند که به دولت آمریکا برخوردی نداشته باشد که خیلی خطرناک است و با عکسالعمل تند و شدید آنان مواجه خواهد شد دیگر هرچه بگویند حتی حمله به شاه چندان مهم نیست.
به رغم پیام مؤکدی که برای امام خمینی (ره) ارسال شد ایشان نطقی تاریخی در چهارم آبان ۱۳۴۳ ایراد کردند که به بخشی از آن می پردازیم:
“انا لله و انا الیه راجعون. من تاثرات قلبی خودم را نمیتوانم اظهار کنم، قلب من در فشار است، این چند روزی که مسائل اخیر ایران را شنیدهام خوابم کم شده، ناراحت هستم، قلبم در فشار است. با تاثرات قلبی روزشماری میکنم که چه وقت مرگ پیش بیاید. ایران دیگر عید ندارد، عید ایران را عزا کردهاند… ای سرداران اسلام به داد اسلام برسید، ای علمای نجف به داد اسلام برسید، ای علمای قم به داد اسلام برسید، رفت اسلام. ای ملل اسلام! ای سران ملل اسلام! ای روسای جمهور ملل اسلامی! ای شاه به داد خودت برس، به داد همه ما برسید. ما زیر چکمه آمریکا برویم چون ملت ضعیفی هستیم! چون دلار نداریم!….
“اگر یک خادم آمریکایی، اگر یک آشپز آمریکایی، مرجع تقلید شما را وسط بازار ترور کند… دادگاههای ایران حق محاکمه ندارند… اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست خواهد شد…”.
امام علاوه بر این سخنرانی، اعلامیهای منتشر و بار دیگر به افشای خیانت شاه، دولت و مجلس پرداختند. امام در این اعلامیه کاپیتولاسیون را «سند بردگی ملت ایران»، «اقرار به مستعمره بودن ایران» و «ننگین ترین و موهن ترین تصویب نامه غلط و دولتهای بی حیثیت» نامیدند.
افشاگریها و سخنرانیهای امام خمینی باعث شد رژیم ستمشاهی که از آمریکا و ایادی آن دستور میگرفت، ایشان را از ایران تبعید نماید. «من به جرم دفاع از استقلال وطنم تبعید میشوم» این نخستین جملهای است که امام در حال تبعید به ترکیه و در هواپیما خطاب به یکی از ماموران همراه خود فرمودند. با وجود تبعید امام خمینی مبارزات در غیاب ایشان ادامه یافت تا سرانجام موجب براندازی رژیم سلطنتی و پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی شد.
همراهی سایر مراجع و علما با امام خمینی در محکومیت کاپیتولاسیون
آیت الله مرعشی نجفی در همان روز سخنرانی امام (۴ آبان) همزمان با ایشان اعلامیه تندی را در محکومیت کاپیتولاسیون صادر کردند: تصویبات غیر مشروعه یعنی مصونیت مستشاران امریکایی بسیار مایه تاسف است…آخر در کجای دنیا سابقه دارد که برای رقیت و بردگی یک مشت ملت محروم همچون قانون وحشیانهای را وضع کنند. در صورتی که فعلا تمام دول عقب افتاده هم برای احراز استقلال و کسب آزادی خود از قید استعمار قیام نموده و از نعمت حریت برخوردار میباشند… . من یقین دارم که عقلای ایران به وضع رجال ایران خندیده و این نوع تصویبات را رجوع به قهقرا و ارتجاع سیاه تفسیر خواهند کرد. زیرا مصونیت که برای آنها تصویب شده بر ضد قوانین بینالملل و دور از شرافت و انسانیت و غیرت است…آقایان و وکلای بیموکل که در خانه ملت گرد آمدهاید آیا شماها برای دفاعی از حقوق مسلمین و حفظ استقلال ملت و مملکت جمع نشدهاید یا برای اینکه با دست خود سند اسارت و بردگی یک مشت ملت شریف ایران را امضا کنید…
حماقت بزرگ آمریکایی ها
بعد از تصویب کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملی در تاریخ ۲۱ مهر ماه ۱۳۴۳، آمریکا میدان فعالیت را وسیعتر یافت؛ تشکیلات سازمان سیا فعالتر شد و بسیاری از نیروهای اطلاعاتی خود را از قبرس روانه ایران کرد. جیمزبیل در کتاب «عقاب و شیر» تصویب این لایحه را از بدترین و اشتباه آمیزترین کارهایی میداند که آمریکاییها مرتکب شدند:
“کاپیتولاسیون اشتباه مرگ باری است که منافع آمریکا را دچار مشکل خواهد نمود. این عمل ناشیانه و زشت، نشانهای از رفتار خشن و احمقانه امپریالیسم است، ولی با این همه، ما آن قدر فشار آوردیم تا به اجرا درآمد…. برخلاف قرارداد کاپیتولاسیون که بیشتر در برگیرنده نظامیانی بود که در فراسوی دریاها خدمت میکردند؛ در تنظیم نوع ایرانی آن به طور استثنایی به ایالات متحده آمریکا اجازه داده شده بود تا در تمام موارد و در مورد تمام کارمندان (حتی غیرنظامی) تنها از حوزه قضایی خود استفاده کنند، ولو اینکه افراد مسئول در آمریکا نخواهند این کار را انجام دهند…. این شکل از قرارداد که بین ایران و آمریکا منعقد شده بود به استثنای مواردی از آن در آلمان غربی، در هیچ یک از کشورهای دیگر سابقه نداشت و خصوصا به لحاظ کاربرد،بسیار گسترده مینمود، زیرا هرگونه نظارت قانونی ایرانیان را بر گروههای آمریکایی مستقر در ایران که دائما نیز روبه فزونی بود،بیاثر و خنثی میکرد و این میتوانست به خویشان و بستگان آنها نیز بسط یابد.
فرجام کاپیتولاسیون
امریکا و رژیم پهلوی بر این باور بودند که با دور نمودن حضرت امام از ایران «از سوء رفتار پیرمردی که چوب لای چرخهایشان میگذاشت» رهایی یافته و میتوانند موج ضد امریکایی را در ایران کاهش دهند و خطر شورش تودههای ستمدیده بر ضد امریکا را از میان ببرند.غافل از آن که تبعید امام به بیداری و آگاهی انقلابی مردم ایران در قبال خیانت های رژیم پهلوی و اربابانش کمک نمود . به دنبال تبعید امام گروه های مذهبی اعلامیه ایشان در مخالفت با کاپیتولاسیون را در سراسر تهران و شهرهای بزرگ پخش کردند و پس از آن هیأتهای مؤتلفه اسلامی تصمیم گرفت شخصیتهای مؤثر در تصویب لایحه کاپیتولاسیون و تبعید امام را ترور کند. از این رو حسنعلی منصور نخست وزیر انتخاب و در روز اول بهمن ۱۳۴۳ به هنگام رفتن به مجلس شورای ملی توسط محمد بخارایی هدف قرار گرفت و کشته شد.
تحولات بعدی نهضت اسلامی بنیان رژیم پهلوی و سلطه آمریکا در ایران را برافکند ؛ با پیروزی انقلاب اسلامی و در سالروز تبعید امام سفارت آمریکا که به «لانه جاسوسی» شیطان بزرگ مرسوم گردیده به تصرف ملت مسلمان ایران درآمد و برای همیشه به سلطه و سیادت امریکا و بیگانگان در ایران پایان داد .
بدین شکل یکی از بدترین و بدنامترین اشکال کاپیتولاسیون در تاریخ معاصر ایران، سرانجام مبدأ بروز تحول عظیمی چون انقلاب اسلامی شد ؛ امریکا با تصویب لایحه کاپیتولاسیون در ایران به صورت نامشروع و اهانت آمیز حق ملت ایران راپایمال کرد اما چندسال بعد موجودیت و تمامی منافع نامشروع آمریکا در ایران از دست شیطان بزرگ رفت. لایحه کاپیتولاسیون سرانجام سه ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با تصویب شورای انقلاب و دولت موقت، رسماً لغو گردید. در بیانیه وزارت خارجه چنین آمده بود: « به پیشنهاد هیأت وزیران دولت موقت جمهوری اسلامی ایران و تصویب شورای انقلاب اسلامی، قانون و مصوب ۲۱ مهرماه ۱۳۴۳ راجع به اجازه استفاده مستشاران نظامی امریکا در ایران از مصونیتها و معافیتهای قرارداد وین (کاپیتولاسیون) از تاریخ ۲۳/۲/۵۸ لغو شد.
https://sirjankhabar.ir/?p=5115